شهید علی محمد رضازاده، پس از پیروزی قوای اسلام و فتح خرمشهر، مأموریتش پایان یافت و به آغوش خانواده بازگشت، ولی چون به جبهه دل بسته بود و حوصله ماندن نداشت، پس از دو سه روز که هنوز گرد راه از چهره پاک نکرده بود، مجددا در تاریخ 14/4/ 1361 مأموریت سه ماهه گرفت و به جبهه جنوب اعزام شد و این بار در عملیات رمضان شرکت کرد. روزهای پایان مأموریت وی (17/7/1361) فرا می رسید که طیّ نامه های الهام بخش و وصیت نامه های ارسالی، و نیز در آخرین دیدار و مرخصی که آمده بود، خبرداد که چون عملیات در پیش است، منتظر بازگشت من نباشید، زیرا مأموریت خود را تمدید کرده ام و در جبهه خواهم ماند.
شهید علی محمد رضازاده، پس از پیروزی و فتح خرمشهر و پایان مأموریت، به آغوش خانواده بازگشت، ولی چون به جبهه دل بسته بود و حوصله ماندن نداشت، پس از دو سه روز که هنوز گرد راه از چهره پاک نکرده بود، مجددا در تاریخ 14/4/1361 مأموریت سه ماهه گرفت و به جبهه جنوب اعزام شد و این بار هم در عملیات رمضان شرکت کرد. روزهای پایان مأموریت وی (17/7/1361) فرا می رسید که طیّ نامه های الهام بخش و وصیت نامه های ارسالی و هم در آخرین دیدار و مرخصی قبلی که آمده بود، خبرداد که چون عملیات در پیش است، منتظر بازگشت من نباشید، زیرا مأموریت خود را تمدید کرده ام و در جبهه خواهم ماند.
شهید علی محمد رضازاده، چند روز پس از بازگشت از جبهه غرب، در تاریخ 24/1/1361 به جبهه جنوب اعزام گردید و تا پایان مأموریت سه ماهه خود در آن منطقه بسر برد و در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر شرکت کرد. در بحبوحه عملیات، در نامه تبریک خود به مناسبت پیروزی سپاهیان اسلام، به خانواده خود چنین نوشت : « من پیروزی جدید و فتح خرمشهر را به شما تبریک عرض می کنم و امیدوارم که انشاء الله تا کربلا پیشروی کنیم و کربلا را از دست صدام کافر آزاد کنیم. انشاء الله به یاری خدا و به همت این ملت شهید پرور، هرچه زودتر ریشه صدام جنایتکار را خواهیم کند و چنان سیلی به او خواهیم زد که نتواند بلند شود. به امید پیروزی قوای اسلام بر کفر».
شهید علی محمد رضازاده، از ابتدای جنگ تحمیلی، بارها به بسیج و سپاه مراجعه کرده و تقاضای اعزام به جبهه می نمود، ولی به علت کمی سن او، با اعزام وی موافقت نمی کردند. تا این که در پاییز 1360 به عضویت بسیج درآمد و دوره آموزش نظامی را گذراند و در تاریخ 6/12/1360 برای اولین بار به جبهه های غرب کشور اعزام گردید و حدود 2 ماه در منطقه سومار به پاسداری از میهن اسلامی پرداخت. سپس از جبهه غرب بازگشته و تصمیم گرفت به جبهه جنوب برود.
شهید عزیز، درباره علت بازگشت از جبهه غرب و عزم رفتن به جبهه جنوب، چنین می گفت :
« اولا جبهه غرب ساکت و خاموش است و اثری از جنگ و عملیات در آنجا نیست. ثانیا، پسر عموی شهیدم (شهید جواد رضازاده لوّاف، که در اسفند 1360 در تنگه چزابه به شهادت رسید) را در خواب دیدم که به من گفت، به جبهه جنوب بیا. اینک می خواهم به جنوب بروم و سلاح بر زمین افتاده جواد را بردارم و راه او را در دفاع از اسلام و نظام جمهوری اسلامی و میهن عزیزم، ادامه دهم».
شهید علی محمد رضازاده، دارای اخلاقی نیکو و پسندیده بود، نسبت به خویشان و نزدیکان، توجه خاصی داشت، خود را موظف به صله رحم و اطلاع از حال خویشاوندان می دانست، به طوری که در روزهای مرخصی از جبهه، به تمامی خویشان سر می زد و از همگی دیدن می نمود. در نامه های ارسالی از جبهه نیز فرد فرد خویشان را، دور و نزدیک و کوچک و بزرگ، سلام می رساند و از حال همه جویا بود.
او دارای تواضع و فروتنی خاصی بود و خود را هرگز برتر از آنچه بود نمی دانست، بلکه کمتر از آنچه بود می پنداشت.
شیهد علی محمد رضازاده، دارای روحی سرشار از مهر و تعاون بود و در مشکلات دیگران، خصوصا مشکلات مربوط به خانواده و بستگان، خود را سهیم می دانست و احساس همدردی می نمود، هرگز از کمک به دیگران باز نمی ماند. از این جهت در طول تحصیل و آموزش، ایام فراغت و روزهای تعطیل را صرف کار و کمک به پدر خود می نمود و در همین راستا، چون پدرش بر اثر کسالت، توان کافی برای کار کردن نداشت، شهید عزیز ترک تحصیل نموده و برای کمک بیشتر به پدر و خانواده، در کنار پدر به کارکردن می پرداخت و به این ترتیب از سنگینی کار پدر کاسته و قسمتی از کار وی را انجام می داد. در سال 1359 پدر خود را از دست داد و از این پس به جای پدر مسؤولیت تأمین خانواده را به عهده گرفت و چون نمی توانست به تنهایی شغل پدر را دنبال کند، از شرکت ریسندگی و بافندگی کاشان تقاضای استخدام نمود و تا قبل از اعزام به جبهه، به شغل کارگری در آن شرکت پرداخت.
عملیات محرم، بوی بهشت در سرزمین پرچمها
دو سوی جاده شهید خرازی، زیر تابش بی دریغ آفتاب، از شقایقها و لالهها سرخ است، جادهای که تا افق امتداد دارد و انگار دل را به حضور خلوت و آسمانی شهیدان عملیات محرم، مهمان می کند.
بیشتر بچههای گروه تفحص لشکر ۱۴ امام حسین(ع) گاهی شبها و یا غروب زمزمه کنان این جاده را که به ارتفاعات شرهانی منتهی میشود با پای پیاده قدم میزنند. "غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت، پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت" پس از چند کیلومتر پیاده روی در این جاده خاکی و رسیدن به پل شهید ایوبی، دل باید هر چه دارد در ایست و بازرسی بچههای ارتش بگذارد، خالی شود از هوا و هوس و تطهیر کند خود را در برکه عشق که دیدن مقتل شهدا، چشم محرم میخواهد و دلی همدل.
گنبد طلایی کوچک در آغوش هزار پرچم سرخ و در اهتزاز، روی تپه ۱۷۵معروف به "معراج الشهدا" زیر نور خورشید عصرگاهی می درخشد و چشم را محو تماشا میکند. عشایر عراقی هم مرز با منطقه شرهانی، همواره برای نامگذاری این منطقه از "موقوف الاعلام" ، به معنی سرزمین پرچمها نام میبرند و گنبد کوچک طلایی را از مقدسات منطقه میدانند.
"جعفر نظری" ، عضو گروه تفحص لشکر ۱۴ امام حسین (ع) و از رزمندگان آن روزگار، قصه محرم را این گونه تعریف میکند: " باران سیل آسا میبارید، شامگاه تاسوعای سال ۱۳۶۱، بچهها کولههایشان را بسته بودند، در تاریکی شب آب رودخانه دویرج در منطقه شرهانی بالا آمده بود، عراقیها آن سوی رودخانه بودند.
با رمز یا زینب (س) ، بچههای لشکر ۱۴امام حسین (ع) به آب زدند، رودخانه وحشی زیر نور منورها میخروشید و حدود ۴۰۰ نفر، جان برکف، نرسیده به سنگرهای آن سوی رودخانه، غرق شدند. شرهانی، کربلایی دیگر شده بود، بچهها دست بر نمیداشتند دل به دریا داده بودند و تن به رگبار سیل آسای باران و گلوله، چند ساعت بعد کمین های عراقی را تصرف کردند.
عملیات محرم با همکاری ارتش و سپاه در سه محور موسیان، نهر عنبر و شرهانی آغاز شد و با پیروزی رزمندگان اسلام و آزادسازی ۵۰8 کیلومتر از زمین های تصرف شده منطقه شرهانی و ۷۰حلقه چاه نفت موسیان و بیات به پایان رسید. از جمله دستاوردهای این عملیات میتوان به شکلگیری یگان رزمی، خروج دشمن بعثی از منطقه، آزادسازی بخشی از تاسیسات نفتی ایران و کوتاه کردن دست دشمن از گلوله باران جاده مواصلاتی دهلران - اندیمشک اشاره کرد. انهدام ۴۹۰ دستگاه تانک و نفربر دشمن، سقوط ۱۰ فروند هواپیما و انهدام چندین قبضه توپ، کشته و زخمی شدن هفت هزار نفر نیروی ارتش بعث عراق و دستگیری سه هزار و چهارصد عراقی و به غنیمت گرفتن بیش از ۴۵۱ دستگاه تانک و نفربر دشمن، از جمله دستاوردهای این عملیات بود.
عملیات محرم ، نقطه عطفی در تاریخ دفاع مقدس و بزرگترین عملیات منطقه غرب در آن سالها بود.
منطقه شرهانی از نخستین سالهای پس از جنگ، میعادگاه کاروانهای راهیان نور بوده و هر ساله انبوهی از بازدیدکنندگان از این منطقه دیدن میکنند و دل را از نسیم متبرک حرم آقا امام حسین(ع) که آن سوی سیم خاردارها و در دشت تفتیده کربلا قرار دارد می آکنند. این منطقه برای یادگاران آن سالها کم از دو کوهه و فکه و طلاییه نیست و خاک متبرک آن توتیای چشم بازدیدکنندگانی است که هنوز هم منتظر بویی آشنا از تکههای استخوان و پلاکهای زنگ زدهاند. با گذشت بیش از ۲۵سال از عملیات محرم، هنوز هم بازدیدکنندگان منطقه عملیاتی شرهانی که به نیت حضور دل به سفر سپردهاند شبها صدای گریه و مناجات بچههای عملیات محرم را بر کناره رودخانه دویرج میشنوند و به یاد ۴۰۰ شهید غرق شده در این رودخانه، شاخه گلی و قطره اشکی به آب میسپارند تا به آنان اعلام کنند که ای شهیدان! ما با شما پیمان می بندیم که راهتان را ادامه دهیم. دست ما را هم بگیرید و ما را برای پیمودن راهتان و پاسداری از هدف والایتان که استقرار و حاکمیت دین خدا و عزت و سربلندی اسلام و جمهوری اسلامی ایران بود، یاری کنید.
***************
شهید علی محمد رضازاده، یکی از شهیدان سرافراز عملیات محرم بود که در سحرگاه 11/8/1361 با رمز یا زینب (س) به جبهه کفر بعثی صدام یورش برد و جان خویش را فدای اسلام و امام خمینی (ره) نمود.
روحش شاد و درجاتش عالی باد
برای شادی روح امام خمینی (ره) و همه شهیدان
شهیدان عملیات محرم
و شهید علی محمد رضازاده لواف
فاتحه و صلوات
عملیات محرم
پس از پیروزى عملیات بزرگ بیت المقدس که مناطق وسیعى از سرزمین هاى اشغالى، از جمله خرمشهر، آزاد شد و از نتایج آن تثبیت برترى سیاسى و نظامى جمهورى اسلامى ایران بود، فشار بر ایران افزایش یافت و تقویت و پشتیبانى از عراق فزونى گرفت. در این وضعیت، جمهورى اسلامى تصمیم گرفت تا با طراحى و اجراى یک عملیات بزرگ و تصرف بخشى از خاک عراق، نظام بین الملل و سازمان هاى بین المللى را ناچار به پذیرش حقوق ایران کند. با این هدف، قرارگاه عملیاتى پس از بررسى مناطق مختلف، سومار و عین خوش را براى اجراى عملیات هاى محدود انتخاب کرد و به این ترتیب عملیات رمضان و سپس عملیات محرم طرح ریزى شد.
موقعیت منطقه عملیاتى محرم
منطقه عملیاتى محرم، منطقه اى است که سلسله جبال حمرین در آنجا واقع است. این ارتفاعات بر اساس قرارداد الجزایر، خط مرزى ایران و عراق است. بلندترین قله آن به ارتفاع ۴۰۰ متر است ولى تپه ۱۷۵ داخل خاک عراق واقع شده که مشرف به محور وصولى و با اهمیت عین خوش ـ چم سرى ـ شرهانى ـ زبیدات است. طورى که از روى تپه ۱۷۵ جاده آسفالت شرهانى ـ زبیدات را که به لحاظ ارتباطى و تدارکاتى مهم است مى توان با تیر منحنى و دیده بانى مناسب براى اجراى تیرغیر منحنى تهدید کرد.
در این منطقه به دلیل تسلط مواضع دشمن بر معابر ونقاط مواصلاتى جاده هاى خودى، کلیه ترددها در شب و با چراغ خاموش صورت مى گرفت. این منطقه عملیاتى در حوزه مأموریت سپاه چهارم ارتش عراق قرار داشت و پدافند آن را لشکر ۱۰ زرهى عهده دار بود.
اهمیت منطقه عملیاتى
ارتش عراق با در اختیار داشتن ارتفاعات استراتژیک این منطقه، که متعلق به جمهورى اسلامى ایران بود، امتیازات متعددى داشت از جمله:
۱ ـ از نظر پدافندى در مواضعى مطمئن مستقر بود.
۲ ـ جاده دهلران ـ عین خوش را زیر دید و تیر خود داشت.
۳ ـ به اشغال چند حوزه نفتى و تأسیسات آن در منطقه بیات، در دو طرف مرز بین المللى ادامه مى داد.
۴ ـ قادر به دفاع از شهرک صنعتى طیب، زبیدات و چاه هاى نفت آن،چندین روستا و پاسگاه مهم در خاک عراق بود.
اهداف عملیات
ـ تصرف ارتفاعات ۲۹۸ و ۴۰۰ (بلندترین ارتفاع منطقه)
ـ آزادسازى جاده عین خوش ـ دهلران از زیر دید و تیر دشمن (این جاده نزدیکترین راه ارتباطى غرب به جنوب بود)
ـ آزاد سازى قسمتى از زمین هاى تحت اشغال
ـ زیر آتش قراردادن جاده مهم بصره ـ العماره (در صورت ادامه عملیات)
ـ زیر آتش قراردادن شهرک طیب و تصرف شهرک زبیدات عراق
ـ آزادسازى چند حوزه نفتى خودى وتصرف چند حوزه نفتى دشمن
ـ در صورت موفقیت در این عملیات بازگشت مردم آواره دهلران و موسیان به خانه هاى خود امکان پذیر مى شد.
نیروهاى شرکت کننده در عملیات
براى اجراى این عملیات، تیپ هاى ۱۴ امام حسین (ع)، ۸ نجف اشرف، ۲۵ کربلا، ۱۷ على بن ابیطالب (ع) و همچنین لشکر۳۰ زرهى از سپاه پاسداران و تیپ ۱ از لشکر ۲۱ حمزه و تیپ ۸۴ خرم آباد از ارتش جمهورى اسلامى ایران مأموریت یافتند. همچنین دو تیپ ۴۴ قمر بنى هاشم (ع) و امام سجاد (ع) از سپاه پاسداران در احتیاط این عملیات قرار داشتند.
شرح عملیات
به دلیل تسلط کامل دشمن بر جاده ها و عقبه خودى، امکان انتقال امکانات و تجهیزات در روزهاى قبل از عملیات وجود نداشت و هرگونه تغییرات اساسى و محسوس در منطقه، منجر به هوشیارى دشمن مى شد، لذا این موضوع یکى از مشکلات مهم عملیات بود. درعین حال تصمیم گرفته شد تا کلیه امکانات، نیازمندیها، تجهیزات و نیرو براى آغاز عملیات از بعد از ظهر روز آغاز عملیات به منطقه منتقل و ساعاتى پس از آن عملیات آغاز شود که در این صورت دشمن فرصت زیادى براى آمادگى و مقابله نخواهد داشت. این تدبیر به اجرا گذاشته شد و از بعد از ظهر روز آغاز عملیات، ستون کشى نیروها و تجهیزات به سمت منطقه آغاز شد، اما ناگهان توفان سهمگینى همه منطقه عملیات و عقبه هاى خودى را در برگرفت به طورى که فقط تا چند متر، دید میسر بود. این وضعیت بیش از ۳ ساعت به طول انجامید و دقیقاً زمانى که ستون طویل نیروها و امکانات خودى وارد منطقه عملیات شده و در دید دشمن قرار گرفتند، توفان به اوج خود رسیده بود و در نتیجه انتقال نیرو و تجهیزات به پشت خطوط مقدم خودى بدون کمترین هوشیارى دشمن انجام شد. بعد از توفان، ابرهاى سیاه و فشرده اى آسمان عقبه هاى خودى را پوشاند و به دنبال آن باران بارید و بارش باران باعث شد دشمن تصور کند در این وضعیت آب و هوایى، عملیات نیروهاى خودى منتفى شده است و به گفته اسراى دشمن، با بارش باران نیروهاى دشمن از حالت آماده باش خارج شدند.
مرحله اول عملیات
عملیات در چند محور و طى چند مرحله به اجرا درآمد. مرحله اول آن در تاریخ 10/8/1361 ساعت 22: 8 (دوشنبه شب) با رمز یا زینب (س)، با فرماندهى قرارگاه عملیاتى کربلا آغاز شد. سرعت عملیات به حدى بود که در کمتر از نیم ساعت، قواى اسلام توانستند در یک محور، تعدادى از نیروهاى عراقى را به اسارت درآورند و در محور دیگر نیروهایى از دشمن، به استعداد بیش از یک تیپ، در محاصره نیروهاى خودى قرار گرفتند وغالباً اسیر شدند.
در ساعت ۶ صبح ۱۱ آبانماه سال 1361 به استثناى جناح چپ منطقه عملیات، کلیه یگان ها اهداف تعیین شده را تصرف کردند و پس از دو ساعت، بین کلیه نیروها الحاق حاصل شد. از چهار قرارگاه شرکت کننده در عملیات، نیروهاى سه قرارگاه اهداف خود را حتى بیش از آنچه پیش بینى شده بود، تصرف کردند. رودخانه دویرج تا ظهر روز عملیات حداکثر ۳۰سانتى متر آب داشت و قرار بود نیروهاى قرارگاه چهارم در جناح چپ با عبور از داخل رودخانه به مواضع دشمن رخنه کنند، اما بارش فراوان باران در ارتفاعات مذکور سبب شد آب رودخانه دویرج با ۳ متر ارتفاع و با سرعت زیاد طغیان کند و مانع عبور نیروهاى این قرارگاه شود ولی نیروهاى فداکار تیپ ۱۴ امام حسین (ع) براى عبور از این رودخانه تلاش فراوان نمودند که منجر به دادن شهدایی نیز شد.
مرحله دوم عملیات
مهمترین هدف مرحله دوم، ترمیم رخنه موجود در جناح چپ با بیشترین سرعت ممکن بود. مرحله دوم عملیات، با هدف مذکور، در بامداد روز ۱۲ آبانماه سال ۶۱ آغاز شد و در ساعت ۷ صبح با الحاقى که صورت گرفت، محاصره دشمن کامل شد. در این مرحله ۱۵۰کیلومتر مربع زمین آزاد شد و مجدداً ۶ یگان سازمانى دشمن بین ۲۰درصد تا ۶۵درصد منهدم شدند.
مرحله سوم عملیات
هدف مرحله سوم عملیات ، تصرف کلیه ارتفاعات و دامنه هاى غربى جبال حمرین و جاده ها و مراکز مهم عملیاتى و ایجاد تأمین لازم براى جاده آسفالت چم سرى ـ شرهانى ـ زبیدات و همچنین جاده شنى زبیدات ـ طیب بود. مرحله سوم عملیات در روز ۱۵ آبانماه سال ۶۱ آغاز شد و پس از یک نبرد نسبتاً گسترده در ساعت ۸ صبح فرداى آن روز پایان یافت. واردساختن ضربات پى در پى در عملیات محرم و موفقیت هاى به دست آمده، دشمن را هراسان کرد، طورى که از ترس محاصره و انهدام بیشتر، از محور ربوط و چم هندى پا به فرار گذاشت و بخش دیگرى از خاک جمهورى اسلامى ایران آزاد شد.
نتایج عملیات
با اجراى موفقیت آمیز عملیات محرم، تبلیغات گسترده رژیم عراق مبنى بر متوقف کردن نیروهاى ایرانى پس از عملیات رمضان ناکام ماند و فرماندهان نظامى ایران تصرف شهر العماره عراق را ممکن دانستند. عملیات والفجر مقدماتى براساس چنین دیدگاه و اطمینانى طراحى شده، به مرحله اجرا درآمد.
در نتیجه اجراى عملیات محرم، علاوه بر آزاد شدن ۷۰۰کیلومتر مربع از خاک ایران، از جمله ارتفاعات ۴۰۰ و ۲۹۸ پل چم سرى، حوزه نفتى بیات، نهر عنبر و چم سرى و موسیان، جاده عین خوش ـ دهلران از دید و تیر دشمن خارج شد و درمقابل، شهرک طیب عراق در دید نیروهاى خودى قرار گرفت. تصرف ۳۰۰کیلومتر مربع از خاک عراق از جمله پاسگاه هاى زبیدات، شرهانى ، ابوغریب و… و تأسیسات نفتى منطقه (۳۰ تا ۳۵ حلقه چاه نفت) نیز از دیگر نتایج این عملیات بود.
آمار تلفات و ضایعات دشمن در عملیات محرم بدین شرح است:
۱ ـ انهدام ۲۷۰تانک و نفربر، ۲۵۰خودروى نظامى ، ۳۰تفنگ ۱۰۶میلى مترى و ۸۰خمپاره انداز
۲ـ سرنگون شدن ۱۲ هواپیما
۳ ـ به غنیمت درآمدن ۱۴۹ تانک و نفربر ، ۲۷۰ خودروى نظامى ، ۳۵تفنگ ۱۰۶میلى مترى و ۱۰۰خمپاره انداز
۴ـ کشته و مجروح شدن حدود ۶۰۰۰ تن از افراد دشمن
۵ ـ به اسارت درآمدن ۲۳۵۰ تن از افراد دشمن.
به طور کلى دراین عملیات به ۹ تیپ عراق از ۲۰ تا ۱۰۰ درصدخسارت وارد شد.
تحقیق وتدوین: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران
شهید علی محمد رضازاده لواف در عملیات بیت المقدس (فتح خرمشهر)، عملیات رمضان و عملیات محرم شرکت داشت و در مرحله اول عملیات محرم در تاریخ 11/8/1361 به سرزمین شهادت گام نهاد و به مصداق «احیاء عند ربهم یرزقون»، میهمانی خداوند عز و جل را لبیک گفت.
به روان پاک همه شهیدان، خصوصا شهیدان عملیات محرم، بویژه شهید علی محمد رضازاده لواف، درود و صلوات
پاسدار اسلام، بسیجی مجاهد، شهید علی محمد رضازاده لوّاف
شهید علی محمد رضازاده لوّاف، در تاریخ 24/7/1343 در شهرستان کاشان در خانواده ای مذهبی متولد شد. دوران کودکی را به فراگیری آموزه های دینی و تربیت در آن خانواده گذراند. شش ساله بود که راهی دبستان شد و تا پایان سال اول راهنمایی را با موفقیت به تحصیل ادامه داد.
در سن 9 سالگی در حالی که کلاس سوم ابتدایی را به پایان رسانده بود، در کلاس آموزش قرآن مجید شرکت کرد و در تابستان آن سال قراءت قرآن را بخوبی فرا گرفت.
علی محمد، به علت ایمان سرشار و علاقه فراوانی که به قرآن و مراسم مذهبی داشت، همیشه در جلسات مذهبی و قراءت قرآن شرکت می کرد و بدین وسیله به ایمان و آگاهی خود می افزود و روحیه مذهبی خود را سیراب می نمود. او به ائمه معصومین (ع) علاقه ای خاص و نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) ارادتی ویژه داشت، به طوری که در آخرین مرخصی خود که از جبهه آمده بود، از مادرش خواست که با هم به مسجد جمکران بروند و بدین ترتیب به آن مکان مقدس مشرّف شده و گویا شهادت خود را طلب نمود و پس از چندی به خواست خویش رسید. (تاریخ شهادت : 11/8/1361)