عید قربان عید پیروزی وظیفه و شکوفایی روح ایثار است
هرگاه انسان بر سر دو راهی غریزه و وظیفه قرار گرفت و غریزه را انتخاب کرد، به سوی حیوانات گرویده بلکه از حیوانات هم پست تر شده است، چون از عقل و فکر و رهنمودهای انبیا استفاده نکرده است . اما اگر انسان در این دو راهی خطرناک، وظیفه را انتخاب کرد و در خط ملائکه و پاکان قرار گرفت، به خداوند مهربان نزدیک شده است و شایسته آن است که آنرا جشن و عید بگیرد.
به حضرت ابراهیم (ع) وحی می شود که فرزند دلبند خویش، اسماعیل را به قربانگاه برده و سر از تنش جدا کند! غریزه فرزند دوستی به حضرت ابراهیم (ع) می گوید: اسماعیل(ع) را ذبح نکن، اما وظیفه می گوید: او را ذبح نما. حضرت ابراهیم(ع) در این دو راهی، رضای خداوند و وظیفه را بر تمایلات شخصی خود مقدم داشته و بر غریزه پیروز می گردد و خداوند برای بزرگداشت این وظیفه شناسی، آن روز را بر ابراهیم (ع) و پیروان او عید قرار می دهد.
روز دهم ماه ذی الحجه، روز عید قربان و از عیدهای بزرگ مسلمانان جهان می باشد.
این عید بزرگ اسلامی را به خانواده های محترم شهیدان، بویژه پدران و مادران شهیدان که فرزندان خود را برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی، قربانی نمودند، تبریک می گویم.
گرامی باد یاد شهیدان عزیزمان که جان خویشتن را به امر ولی فقیه زمانشان، حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه)، فدای اسلام عزیز نمودند.
از هزاران زائر درد آشنا من هم یکی - زین همه مسکین سر تا پا گدا من هم یکی
هر طرف بسته دلی قفل ضریح مهرِ تو - مُهر شد با خون دل این قفل را من هم یکی
هر یکی را کاسه ای از بی کسی پیشت فراز - پر شده از اشک دستِ کاسه ها، من هم یکی
پای بوست را ملائک، صف به صف، پر ریخته - خوش که ریزم در جوارت دست و پا من هم یکی
کیمیاگرتر ز مهرت هیچ اکسیری مباد - مس دلان، مسکینِ ایوان طلا، من هم یکی
راه دوری پشت سر دارم، فزون تر پیش رو - رهزنان بدکین و لطفت رهنما، من هم یکی
هر غبار مرقدت خاکستر پروانه ای است - سوخته، لب دوخته، بی ادعا، من هم یکی
گر چه خوارم، خار هم با گُل نشیند گاه گاه - در گلستان محبان رضا من هم یکی
میلاد هشتمین خورشید ولایت، حضرت امام رضا علیه السلام
مبارک باد
توفیق اتمام ضیافت الهی و عید سعید فطر
به مسلمانان جهان
بویژه شیعیان مولا علی (علیه السلام)
بخصوص ملت عزیز ایران
مبارک باد
امروز ملت های آزاده و مسلمانان غیور در سرتاسر جهان، بویژه ملت مقاوم و سرفراز ایران، با زنده نگهداشتن روز قدس و با فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، بر طبل نابودی صهیونیسم و رژیم غاصب و جنایتکار اسرائیل، کوفتند.
ملت هوشیار ایران، در برابر زوزه های مستکبران و ایادی آنان در داخل، فریاد برآوردند که:
هم غزه، هم ایران، هم لبنان
جانم فدای قرآن
مرگ بر آمریکا - مرگ بر اسرائیل - مرگ بر انگلیس
مرگ بر منافق - مرگ بر مزدوران آمریکا و انگلیس
رحلت عالم ربانی، عارف وارسته
اسوه معنویت و تقوا
حضرت آیه الله العظمی بهجت
را به
امام زمان (عج)
مقام معظم رهبری
ملت شریف ایران و شیعیان جهان
تسلیت و تعزیت می گویم
شهید علی محمد رضازاده، پس از پیروزی قوای اسلام و فتح خرمشهر، مأموریتش پایان یافت و به آغوش خانواده بازگشت، ولی چون به جبهه دل بسته بود و حوصله ماندن نداشت، پس از دو سه روز که هنوز گرد راه از چهره پاک نکرده بود، مجددا در تاریخ 14/4/ 1361 مأموریت سه ماهه گرفت و به جبهه جنوب اعزام شد و این بار در عملیات رمضان شرکت کرد. روزهای پایان مأموریت وی (17/7/1361) فرا می رسید که طیّ نامه های الهام بخش و وصیت نامه های ارسالی، و نیز در آخرین دیدار و مرخصی که آمده بود، خبرداد که چون عملیات در پیش است، منتظر بازگشت من نباشید، زیرا مأموریت خود را تمدید کرده ام و در جبهه خواهم ماند.
:خاطره ای از شهید محمد رضازاده
یکىاز شبهاى والفجر 4 که مسؤول گردان بودم، در حالى که از ناحیه دستمجروح شده بودم، در محاصره نیروهاى عراقى قرار گرفتم، کلیه نیروها را در یک کانال استتارکردم، آن شب تنها تعدادى نارنجکبه همراه داشتیم. پاسى از شب گذشت، چند نارنجک برداشتم و از کانال بیرون آمدم،مسافتى را پیمودم تا به یکى از سنگرهاى دشمن رسیدم، صداى صحبتکردن عراقى ها ازداخل سنگر به گوش مىرسید. همهمه و صداى زیاد نشان مىداد تعداد زیادى از افراد دشمن در اینسنگر اجتماع کردهاند. بدون فوت وقت نارنجک ها را پى در پى داخل سنگر انداختم و بازگشتم. هنگام بازگشت به یکى دیگر از سنگرهاى عراقى برخورد کردم. از فاصله نسبتاً دورى صداى هلهله و آواز و دست زدن به گوشم رسید. شاید جشن پیروزى گرفته بودند. به کانال برگشتم و دو نفر از برادران را که زخم کمترى داشتند با خود همراهکردم. آنها هر یک دو نارنجک داشتند و من سه عدد نارنجک برداشتم و با همدیگر به طرفسنگر مورد نظر رفتیم و از سه طرفآن را محاصره کردیم، با اشاره من، نارنجکها به داخل سنگر پرتاب شد و در یک لحظه دود و آتش همه فضا را گرفت و صداى شادى مزدوران بعثی به فریاد مرگ، مبدل گشت و ناگهان خاموش شد.
بعداز روشن شدن هوا چند نفر عراقى به طرف کانال محل اختفاى ما آمدند و فریبکارانه دستها را به نشانه تسلیم شدن بلند کردند و در همان حال به ما نزدیک شدند. من فکر کردماین کار فریب است، لذا نظرم این بود که آنان را به رگبار ببندم، ولى برادران دیگرگفتند: اجازه بدهید آنها را اسیر کنیم. وقتى نزدیک شدند یکى از آنها که جلوتر ازهمه بود نارنجکى را به داخل کانال پرتاب کرد که ترکش آن به سر من اصابت کرد و همگى فرارکردند.
سالروز مصیبت بزرگ رحلت پیامبر اعظم حضرت محمدبن عبدالله (صلی الله علیه و آله)
و شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
بر مسلمانان و شیعیان جهان، تسلیت باد
بقره : أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ « 214 »
آیا پنداشتید که داخل بهشت مى شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر[ سر ]پیشینیان شما آمد، بر[ سر ]شما نیامده است ؟ آنان دچار سختى و زیان شدند و به[ هول و ]تکان درآمدند، تا جایى که پیامبر[ خدا ]و کسانى که با وى ایمان آورده بودند گفتند> :پیروزى خدا کى خواهد بود؟ <هش دار، که پیروزى خدا نزدیک است.
Or think ye that ye will enter Paradise while yet there hath not come unto you the like of (that which came to) those who passed away before you? Affliction and adversity befell them, they were shaken as with earthquake, till the messenger (of Allah) and those who believed along with him said: When cometh Allah"s help? Now surely Allah"s help is nigh