شهید محمّد رضازاده لواف در تاریخ 24/7/1341 در شهرستان کاشان، در خانوادهاى مذهبى متولد شد. دوران کودکى و تربیت اساسى را در محیط خانوادهاى متدین و با ایمان گذراند و مرحله تحصیلات ابتدایى را در حالى که حافظه و استعداد بسیار او شگفتى همه را برانگیخته بود، با موفقیت به پایان برد. در سن 9 سالگى در حالى که کلاس سوم ابتدایى را گذرانده بود در کلاس آموزش قرآن شرکت کرد و در تابستان آن سال قرائت قرآن را به خوبى فرا گرفت. به علت ایمان سرشار وعلاقه فراوانى که به قرآن و مراسم مذهبى داشت همیشه در جلسات مذهبى و قرائت قرآن شرکت مىکرد و به ایمان و آگاهى خود مىافزود و روحیه مذهبى خود را سیراب مىنمود.
پس از گذراندن کلاس پنجم ابتدایى، با عشق و علاقه به علوم دینى و با تشویق پدر و مادر، وارد حوزه علمیه کاشان شد و همراه برادرش که در حوزه مشغول تحصیل بود، به تحصیل علوم اسلامى پرداخت و با کوشش فراوان و استمداد از خداوند و با استعداد فراوان خود، ادبیات و منطق و فقه و اصول را در محضر اساتید بزرگواری همچون: مرحوم آیه ا... سید مهدی یثربی، آیه ا... سید اسدالله خراسانی، مرحوم آیه ا... شیخ احمد اسلامی، مرحوم حجه الاسلام روحانی نطنزی، حجه الاسلام شیخ حسن صرافزاده، حجه الاسلام جراثیمی و... فرا گرفت. در راستاى تحصیل علم، به تهذیب اخلاق نیز می پرداخت و همیشه حالت مواظبت داشت و تحصیل او آمیخته با جهاد بود.
شهید محمد رضازاده، پیش از پیروزى انقلاب اسلامى در اجتماعات و راهپیمایى ها حضور فعال داشت و پس از پیروزى انقلاب اسلامی هر سال مدتى را در جبهه ها مىگذراند. هنگامى که جنگ کردستان آغاز شد، آن گاه که هنوز تشکیلات سپاه و بسیج منسجم نشده بود، براى آمادگى رزمى و دفاع از جمهورى اسلامى همراه چند تن از همرزمان خود به تهران رفت و آموزش نظامى را در پادگانهاى ارتش و ژاندارمرى سابق گذراند و سپس راهى کردستان شد.
شهید محمد رضازاده، با اینکه روحانى بود، امّا براى اینکه آسان تر بتواند در خط مقدم جبهه و گردانهاى رزمى و عملیاتى شرکت کند، سعى مى کرد روحانى بودن خود را پنهان نموده و به عنوان نیروى رزمى مطرح شود. او حتى به دوستان خود در جبهه سفارش مىکرد که این موضوع را آشکار نکنند. ولی چون کم کم روحانى بودن او شناخته شد و از طرفى براىقبول عنوان و پست نظامى تحت فشار بود و هرگز طالب عنوان نبود، تصمیم گرفت به صورت نیرویى ناشناخته از طریق جهاد سازندگى وارد جبهه شود و به این ترتیب در سال 65 از جهاد سازندگى کاشان به جبهه اعزام شد و در تدارکات و گروه رزمى مهندسى در جزیره مجنون و مناطق عملیاتى مشغول سنگر سازى و جاده سازى شد. لیاقت و کارآیى او سبب شد که پیشنهاد فرماندهى گردان رزمى مهندسى به او داده شود و او که از نام و نشان گریزان بود، سرانجام با اصرار مسئولان، معاونت فرماندهى گردان را پذیرفت و با ایثار و فداکارى به تلاش و کوشش پرداخت.
یک دوره مأموریت سه ماهه را به پایان رساند و چون در آن مأموریت، به شدت دچار موج گرفتگى شده بود، ناچار به پشت جبهه بازگشت و بى صبرانه پس از چند روز، براى آخرین بار عازم جبهه ها شد. او در حالى که برادرش، شهید علىمحمد رضازاده در عملیات محرم سال 1361 به شهادت رسیده بود، دیگر طاقت ماندن نداشت، گویا روحش براى رهایى از قفس دنیا و پرواز بر بلنداى شهادت، بر او نهیب مىزد و او را به جبهه فرا مىخواند. هنگامى که عملیات کربلاى 4 فرا رسید وى مأموریت جبهه شلمچه را گرفت تا براى مدافعان اسلام و یاوران امام امت (ره) سنگر بسازد. او در اولین ساعات آغاز عملیات (شب پنجشنبه 4/10/1365) دعوت حق را لبیک گفت و خون و سر خود را فداى اسلام کرد و به سرزمین شهادت گام نهاد و به لقاى خداوند پیوست.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
« ما را چه رسد که با این قلم های شکسته و بیان های نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیل الله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست داده اند، یا به دست دشمنان اسلام اسیر شده اند، مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم. زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایه عزیزانی است که برای اعلای کلمه حق و دفاع از اسلام و کشور اسلامی، جانبازی نموده اند. الفاظ و عبارات، توان توصیف آنانی را که از بیت مظلم طبیعت به سوی حق تعالی و رسول اعظمش هجرت نموده و به درگاه مقدسش بار یافته اند، ندارد. از مجاهدینی که سنگرهای نبرد را تبدیل به مساجد، و میدان های جهاد را با بانگ تکبیر، مهبط ملائکه الله نموده اند، چگونه سخن توان گفت!...
... از شهیدان ارجمندی که خداوند در شأن آنان کلمه بزرگ « احیاءٌ عند ربّهم یُرزقون » را فرموده است، بشری مثل من چه تواند گفت! آیا بار یافتن نزد خداوند و ضیافت مقام ربوبی از آنان را می توان با قلم و بیان و گفت و شنود، توضیح داد؟!...
... بار الها این چه سعادت عظیمی است که نصیب بندگان خاص خود فرموده ای که ما از آن محرومیم؟... یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما».
لوحه دستخط مبارک امام خمینی (ره) به خانواده های معظم شهدا - 21/11/1361 و 5/6/1363
شهادت ششمین امام و هشتمین معصوم
حضرت امام جعفر صادق (ع)
بر شیعیان و دوستداران اهل بیت پیامبر (ص) تسلیت باد!
*******
عن جعفر الصادق (ع) قال: « بانفاق المهج یصل العبد الی بر حبیبه و قربه. »
از امام جعفر صادق (ع) روایت شده که فرمود: انسان با بخشش خون خود (و شهادت در راه خدا) به پاداش نیک و جایگاه ویژه نزد دوستش (یعنی : خداوند متعال) می رسد.
مستدرک الوسائل، ج 2 ، چاپ قدیم، ص 243
دیروز (جمعه بعد از ظهر) جمعی از بستگان و دوستان سردار سرفراز، جانباز مقاوم، شهید حاج جواد علی تبار بر مزار مادر مرحومش گرد آمده و یاد آن سردار شهید و مادر بزرگوارش را گرامی داشتند.
مادر شهید علی تبار، خانم ناظمی، در سال 1347 در کاشان بدرود حیات گفته و در مزار وادی السلام قم، در جوار حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.
برای شادی روح شهید جواد علی تبار و مادر مرحومش، فاتحه و صلوات
عملیات محرم، بوی بهشت در سرزمین پرچمها
دو سوی جاده شهید خرازی، زیر تابش بی دریغ آفتاب، از شقایقها و لالهها سرخ است، جادهای که تا افق امتداد دارد و انگار دل را به حضور خلوت و آسمانی شهیدان عملیات محرم، مهمان می کند.
بیشتر بچههای گروه تفحص لشکر ۱۴ امام حسین(ع) گاهی شبها و یا غروب زمزمه کنان این جاده را که به ارتفاعات شرهانی منتهی میشود با پای پیاده قدم میزنند. "غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت، پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت" پس از چند کیلومتر پیاده روی در این جاده خاکی و رسیدن به پل شهید ایوبی، دل باید هر چه دارد در ایست و بازرسی بچههای ارتش بگذارد، خالی شود از هوا و هوس و تطهیر کند خود را در برکه عشق که دیدن مقتل شهدا، چشم محرم میخواهد و دلی همدل.
گنبد طلایی کوچک در آغوش هزار پرچم سرخ و در اهتزاز، روی تپه ۱۷۵معروف به "معراج الشهدا" زیر نور خورشید عصرگاهی می درخشد و چشم را محو تماشا میکند. عشایر عراقی هم مرز با منطقه شرهانی، همواره برای نامگذاری این منطقه از "موقوف الاعلام" ، به معنی سرزمین پرچمها نام میبرند و گنبد کوچک طلایی را از مقدسات منطقه میدانند.
"جعفر نظری" ، عضو گروه تفحص لشکر ۱۴ امام حسین (ع) و از رزمندگان آن روزگار، قصه محرم را این گونه تعریف میکند: " باران سیل آسا میبارید، شامگاه تاسوعای سال ۱۳۶۱، بچهها کولههایشان را بسته بودند، در تاریکی شب آب رودخانه دویرج در منطقه شرهانی بالا آمده بود، عراقیها آن سوی رودخانه بودند.
با رمز یا زینب (س) ، بچههای لشکر ۱۴امام حسین (ع) به آب زدند، رودخانه وحشی زیر نور منورها میخروشید و حدود ۴۰۰ نفر، جان برکف، نرسیده به سنگرهای آن سوی رودخانه، غرق شدند. شرهانی، کربلایی دیگر شده بود، بچهها دست بر نمیداشتند دل به دریا داده بودند و تن به رگبار سیل آسای باران و گلوله، چند ساعت بعد کمین های عراقی را تصرف کردند.
عملیات محرم با همکاری ارتش و سپاه در سه محور موسیان، نهر عنبر و شرهانی آغاز شد و با پیروزی رزمندگان اسلام و آزادسازی ۵۰8 کیلومتر از زمین های تصرف شده منطقه شرهانی و ۷۰حلقه چاه نفت موسیان و بیات به پایان رسید. از جمله دستاوردهای این عملیات میتوان به شکلگیری یگان رزمی، خروج دشمن بعثی از منطقه، آزادسازی بخشی از تاسیسات نفتی ایران و کوتاه کردن دست دشمن از گلوله باران جاده مواصلاتی دهلران - اندیمشک اشاره کرد. انهدام ۴۹۰ دستگاه تانک و نفربر دشمن، سقوط ۱۰ فروند هواپیما و انهدام چندین قبضه توپ، کشته و زخمی شدن هفت هزار نفر نیروی ارتش بعث عراق و دستگیری سه هزار و چهارصد عراقی و به غنیمت گرفتن بیش از ۴۵۱ دستگاه تانک و نفربر دشمن، از جمله دستاوردهای این عملیات بود.
عملیات محرم ، نقطه عطفی در تاریخ دفاع مقدس و بزرگترین عملیات منطقه غرب در آن سالها بود.
منطقه شرهانی از نخستین سالهای پس از جنگ، میعادگاه کاروانهای راهیان نور بوده و هر ساله انبوهی از بازدیدکنندگان از این منطقه دیدن میکنند و دل را از نسیم متبرک حرم آقا امام حسین(ع) که آن سوی سیم خاردارها و در دشت تفتیده کربلا قرار دارد می آکنند. این منطقه برای یادگاران آن سالها کم از دو کوهه و فکه و طلاییه نیست و خاک متبرک آن توتیای چشم بازدیدکنندگانی است که هنوز هم منتظر بویی آشنا از تکههای استخوان و پلاکهای زنگ زدهاند. با گذشت بیش از ۲۵سال از عملیات محرم، هنوز هم بازدیدکنندگان منطقه عملیاتی شرهانی که به نیت حضور دل به سفر سپردهاند شبها صدای گریه و مناجات بچههای عملیات محرم را بر کناره رودخانه دویرج میشنوند و به یاد ۴۰۰ شهید غرق شده در این رودخانه، شاخه گلی و قطره اشکی به آب میسپارند تا به آنان اعلام کنند که ای شهیدان! ما با شما پیمان می بندیم که راهتان را ادامه دهیم. دست ما را هم بگیرید و ما را برای پیمودن راهتان و پاسداری از هدف والایتان که استقرار و حاکمیت دین خدا و عزت و سربلندی اسلام و جمهوری اسلامی ایران بود، یاری کنید.
***************
شهید علی محمد رضازاده، یکی از شهیدان سرافراز عملیات محرم بود که در سحرگاه 11/8/1361 با رمز یا زینب (س) به جبهه کفر بعثی صدام یورش برد و جان خویش را فدای اسلام و امام خمینی (ره) نمود.
روحش شاد و درجاتش عالی باد
برای شادی روح امام خمینی (ره) و همه شهیدان
شهیدان عملیات محرم
و شهید علی محمد رضازاده لواف
فاتحه و صلوات
عملیات محرم
پس از پیروزى عملیات بزرگ بیت المقدس که مناطق وسیعى از سرزمین هاى اشغالى، از جمله خرمشهر، آزاد شد و از نتایج آن تثبیت برترى سیاسى و نظامى جمهورى اسلامى ایران بود، فشار بر ایران افزایش یافت و تقویت و پشتیبانى از عراق فزونى گرفت. در این وضعیت، جمهورى اسلامى تصمیم گرفت تا با طراحى و اجراى یک عملیات بزرگ و تصرف بخشى از خاک عراق، نظام بین الملل و سازمان هاى بین المللى را ناچار به پذیرش حقوق ایران کند. با این هدف، قرارگاه عملیاتى پس از بررسى مناطق مختلف، سومار و عین خوش را براى اجراى عملیات هاى محدود انتخاب کرد و به این ترتیب عملیات رمضان و سپس عملیات محرم طرح ریزى شد.
موقعیت منطقه عملیاتى محرم
منطقه عملیاتى محرم، منطقه اى است که سلسله جبال حمرین در آنجا واقع است. این ارتفاعات بر اساس قرارداد الجزایر، خط مرزى ایران و عراق است. بلندترین قله آن به ارتفاع ۴۰۰ متر است ولى تپه ۱۷۵ داخل خاک عراق واقع شده که مشرف به محور وصولى و با اهمیت عین خوش ـ چم سرى ـ شرهانى ـ زبیدات است. طورى که از روى تپه ۱۷۵ جاده آسفالت شرهانى ـ زبیدات را که به لحاظ ارتباطى و تدارکاتى مهم است مى توان با تیر منحنى و دیده بانى مناسب براى اجراى تیرغیر منحنى تهدید کرد.
در این منطقه به دلیل تسلط مواضع دشمن بر معابر ونقاط مواصلاتى جاده هاى خودى، کلیه ترددها در شب و با چراغ خاموش صورت مى گرفت. این منطقه عملیاتى در حوزه مأموریت سپاه چهارم ارتش عراق قرار داشت و پدافند آن را لشکر ۱۰ زرهى عهده دار بود.
اهمیت منطقه عملیاتى
ارتش عراق با در اختیار داشتن ارتفاعات استراتژیک این منطقه، که متعلق به جمهورى اسلامى ایران بود، امتیازات متعددى داشت از جمله:
۱ ـ از نظر پدافندى در مواضعى مطمئن مستقر بود.
۲ ـ جاده دهلران ـ عین خوش را زیر دید و تیر خود داشت.
۳ ـ به اشغال چند حوزه نفتى و تأسیسات آن در منطقه بیات، در دو طرف مرز بین المللى ادامه مى داد.
۴ ـ قادر به دفاع از شهرک صنعتى طیب، زبیدات و چاه هاى نفت آن،چندین روستا و پاسگاه مهم در خاک عراق بود.
اهداف عملیات
ـ تصرف ارتفاعات ۲۹۸ و ۴۰۰ (بلندترین ارتفاع منطقه)
ـ آزادسازى جاده عین خوش ـ دهلران از زیر دید و تیر دشمن (این جاده نزدیکترین راه ارتباطى غرب به جنوب بود)
ـ آزاد سازى قسمتى از زمین هاى تحت اشغال
ـ زیر آتش قراردادن جاده مهم بصره ـ العماره (در صورت ادامه عملیات)
ـ زیر آتش قراردادن شهرک طیب و تصرف شهرک زبیدات عراق
ـ آزادسازى چند حوزه نفتى خودى وتصرف چند حوزه نفتى دشمن
ـ در صورت موفقیت در این عملیات بازگشت مردم آواره دهلران و موسیان به خانه هاى خود امکان پذیر مى شد.
نیروهاى شرکت کننده در عملیات
براى اجراى این عملیات، تیپ هاى ۱۴ امام حسین (ع)، ۸ نجف اشرف، ۲۵ کربلا، ۱۷ على بن ابیطالب (ع) و همچنین لشکر۳۰ زرهى از سپاه پاسداران و تیپ ۱ از لشکر ۲۱ حمزه و تیپ ۸۴ خرم آباد از ارتش جمهورى اسلامى ایران مأموریت یافتند. همچنین دو تیپ ۴۴ قمر بنى هاشم (ع) و امام سجاد (ع) از سپاه پاسداران در احتیاط این عملیات قرار داشتند.
شرح عملیات
به دلیل تسلط کامل دشمن بر جاده ها و عقبه خودى، امکان انتقال امکانات و تجهیزات در روزهاى قبل از عملیات وجود نداشت و هرگونه تغییرات اساسى و محسوس در منطقه، منجر به هوشیارى دشمن مى شد، لذا این موضوع یکى از مشکلات مهم عملیات بود. درعین حال تصمیم گرفته شد تا کلیه امکانات، نیازمندیها، تجهیزات و نیرو براى آغاز عملیات از بعد از ظهر روز آغاز عملیات به منطقه منتقل و ساعاتى پس از آن عملیات آغاز شود که در این صورت دشمن فرصت زیادى براى آمادگى و مقابله نخواهد داشت. این تدبیر به اجرا گذاشته شد و از بعد از ظهر روز آغاز عملیات، ستون کشى نیروها و تجهیزات به سمت منطقه آغاز شد، اما ناگهان توفان سهمگینى همه منطقه عملیات و عقبه هاى خودى را در برگرفت به طورى که فقط تا چند متر، دید میسر بود. این وضعیت بیش از ۳ ساعت به طول انجامید و دقیقاً زمانى که ستون طویل نیروها و امکانات خودى وارد منطقه عملیات شده و در دید دشمن قرار گرفتند، توفان به اوج خود رسیده بود و در نتیجه انتقال نیرو و تجهیزات به پشت خطوط مقدم خودى بدون کمترین هوشیارى دشمن انجام شد. بعد از توفان، ابرهاى سیاه و فشرده اى آسمان عقبه هاى خودى را پوشاند و به دنبال آن باران بارید و بارش باران باعث شد دشمن تصور کند در این وضعیت آب و هوایى، عملیات نیروهاى خودى منتفى شده است و به گفته اسراى دشمن، با بارش باران نیروهاى دشمن از حالت آماده باش خارج شدند.
مرحله اول عملیات
عملیات در چند محور و طى چند مرحله به اجرا درآمد. مرحله اول آن در تاریخ 10/8/1361 ساعت 22: 8 (دوشنبه شب) با رمز یا زینب (س)، با فرماندهى قرارگاه عملیاتى کربلا آغاز شد. سرعت عملیات به حدى بود که در کمتر از نیم ساعت، قواى اسلام توانستند در یک محور، تعدادى از نیروهاى عراقى را به اسارت درآورند و در محور دیگر نیروهایى از دشمن، به استعداد بیش از یک تیپ، در محاصره نیروهاى خودى قرار گرفتند وغالباً اسیر شدند.
در ساعت ۶ صبح ۱۱ آبانماه سال 1361 به استثناى جناح چپ منطقه عملیات، کلیه یگان ها اهداف تعیین شده را تصرف کردند و پس از دو ساعت، بین کلیه نیروها الحاق حاصل شد. از چهار قرارگاه شرکت کننده در عملیات، نیروهاى سه قرارگاه اهداف خود را حتى بیش از آنچه پیش بینى شده بود، تصرف کردند. رودخانه دویرج تا ظهر روز عملیات حداکثر ۳۰سانتى متر آب داشت و قرار بود نیروهاى قرارگاه چهارم در جناح چپ با عبور از داخل رودخانه به مواضع دشمن رخنه کنند، اما بارش فراوان باران در ارتفاعات مذکور سبب شد آب رودخانه دویرج با ۳ متر ارتفاع و با سرعت زیاد طغیان کند و مانع عبور نیروهاى این قرارگاه شود ولی نیروهاى فداکار تیپ ۱۴ امام حسین (ع) براى عبور از این رودخانه تلاش فراوان نمودند که منجر به دادن شهدایی نیز شد.
مرحله دوم عملیات
مهمترین هدف مرحله دوم، ترمیم رخنه موجود در جناح چپ با بیشترین سرعت ممکن بود. مرحله دوم عملیات، با هدف مذکور، در بامداد روز ۱۲ آبانماه سال ۶۱ آغاز شد و در ساعت ۷ صبح با الحاقى که صورت گرفت، محاصره دشمن کامل شد. در این مرحله ۱۵۰کیلومتر مربع زمین آزاد شد و مجدداً ۶ یگان سازمانى دشمن بین ۲۰درصد تا ۶۵درصد منهدم شدند.
مرحله سوم عملیات
هدف مرحله سوم عملیات ، تصرف کلیه ارتفاعات و دامنه هاى غربى جبال حمرین و جاده ها و مراکز مهم عملیاتى و ایجاد تأمین لازم براى جاده آسفالت چم سرى ـ شرهانى ـ زبیدات و همچنین جاده شنى زبیدات ـ طیب بود. مرحله سوم عملیات در روز ۱۵ آبانماه سال ۶۱ آغاز شد و پس از یک نبرد نسبتاً گسترده در ساعت ۸ صبح فرداى آن روز پایان یافت. واردساختن ضربات پى در پى در عملیات محرم و موفقیت هاى به دست آمده، دشمن را هراسان کرد، طورى که از ترس محاصره و انهدام بیشتر، از محور ربوط و چم هندى پا به فرار گذاشت و بخش دیگرى از خاک جمهورى اسلامى ایران آزاد شد.
نتایج عملیات
با اجراى موفقیت آمیز عملیات محرم، تبلیغات گسترده رژیم عراق مبنى بر متوقف کردن نیروهاى ایرانى پس از عملیات رمضان ناکام ماند و فرماندهان نظامى ایران تصرف شهر العماره عراق را ممکن دانستند. عملیات والفجر مقدماتى براساس چنین دیدگاه و اطمینانى طراحى شده، به مرحله اجرا درآمد.
در نتیجه اجراى عملیات محرم، علاوه بر آزاد شدن ۷۰۰کیلومتر مربع از خاک ایران، از جمله ارتفاعات ۴۰۰ و ۲۹۸ پل چم سرى، حوزه نفتى بیات، نهر عنبر و چم سرى و موسیان، جاده عین خوش ـ دهلران از دید و تیر دشمن خارج شد و درمقابل، شهرک طیب عراق در دید نیروهاى خودى قرار گرفت. تصرف ۳۰۰کیلومتر مربع از خاک عراق از جمله پاسگاه هاى زبیدات، شرهانى ، ابوغریب و… و تأسیسات نفتى منطقه (۳۰ تا ۳۵ حلقه چاه نفت) نیز از دیگر نتایج این عملیات بود.
آمار تلفات و ضایعات دشمن در عملیات محرم بدین شرح است:
۱ ـ انهدام ۲۷۰تانک و نفربر، ۲۵۰خودروى نظامى ، ۳۰تفنگ ۱۰۶میلى مترى و ۸۰خمپاره انداز
۲ـ سرنگون شدن ۱۲ هواپیما
۳ ـ به غنیمت درآمدن ۱۴۹ تانک و نفربر ، ۲۷۰ خودروى نظامى ، ۳۵تفنگ ۱۰۶میلى مترى و ۱۰۰خمپاره انداز
۴ـ کشته و مجروح شدن حدود ۶۰۰۰ تن از افراد دشمن
۵ ـ به اسارت درآمدن ۲۳۵۰ تن از افراد دشمن.
به طور کلى دراین عملیات به ۹ تیپ عراق از ۲۰ تا ۱۰۰ درصدخسارت وارد شد.
تحقیق وتدوین: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران
شهید علی محمد رضازاده لواف در عملیات بیت المقدس (فتح خرمشهر)، عملیات رمضان و عملیات محرم شرکت داشت و در مرحله اول عملیات محرم در تاریخ 11/8/1361 به سرزمین شهادت گام نهاد و به مصداق «احیاء عند ربهم یرزقون»، میهمانی خداوند عز و جل را لبیک گفت.
به روان پاک همه شهیدان، خصوصا شهیدان عملیات محرم، بویژه شهید علی محمد رضازاده لواف، درود و صلوات
سالروز شهادت شهید حسین فهمیده، گرامی باد
امام خمینی (ره) در وصف این نوجوان شهید فرمود: « رهبرما آن طفل دوازده ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»
شهید فهمیده یکی از هزاران نونهال و دانش آموز بسیجی کشور است که با نثار خون خود بر طراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود . او با سرمایه عظیمی از فهم و درک انقلابی و باورهای اسلامی به دنبال طوفان حوادث انقلاب ، وارد جنگ شد و با وجود سن کم خود، در خونین شهر قهرمانی جاودانه گشت و با اقدامی شجاعانه، نامش را در دفتر شهیدان زنده تاریخ میهنمان ثبت کرد.
شهید فهمیده، الگوی شایسته ای برای دانش آموزان بسیجی، جوانان و نوجوانان کشور می باشد .
حماسه شهید محمد حسین فهمیده یادآور رشادتهای دوران دفاع مقدس و ارزشهای والای آن زمان می باشد. رهبر معظم انقلاب، می فرمایند: « زنده نگه داشتن یاد و حادثه شهادت دانش آموزبسیجی، شهید فهمیده، از اصالتهای دفاع مقدس می باشد.»
شهید فهمیده نوجوانی خوش برخورد، شجاع و فعال بود ، او به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود اینکه به سن تکلیف نرسیده بود، نماز می خواند و احترام خاصی برای والدینش قائل بود. شیفته و عاشق امام (ره) بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرمان های امام داشت. او می گفت: امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد، من تسلیم او هستم .
نحوه شهادت:
در جریان حمله به خرمشهر ، حسین می بیند که تانکهای عراقی به سمت رزمندگان اسلام هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل عام آنها هستند. او در حالیکه چند عدد نارنجک به کمرش بسته و تعدادی را در دستش گرفته بود به طرف تانکها حرکت می کند. تیری به پای او می خورد و مجروح می شود. بدون هیچ تردید از لابلای تیرها، خود را به تانک پیشرو رسانیده و با نارنجک، تانک را منفجر می کند و خود نیز تکه تکه می شود. پس از انفجار، نیروهای دشمن گمان می کنند که حمله ای صورت گرفته، روحیه خود را می بازند و به سرعت تانکها را رها کرده، فرار می کند. در نتیجه، محاصره شکسته می شود و پس از مدتی نیروهای کمکی سرمی رسند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
پاسدار اسلام، بسیجی مجاهد، شهید علی محمد رضازاده لوّاف
شهید علی محمد رضازاده لوّاف، در تاریخ 24/7/1343 در شهرستان کاشان در خانواده ای مذهبی متولد شد. دوران کودکی را به فراگیری آموزه های دینی و تربیت در آن خانواده گذراند. شش ساله بود که راهی دبستان شد و تا پایان سال اول راهنمایی را با موفقیت به تحصیل ادامه داد.
در سن 9 سالگی در حالی که کلاس سوم ابتدایی را به پایان رسانده بود، در کلاس آموزش قرآن مجید شرکت کرد و در تابستان آن سال قراءت قرآن را بخوبی فرا گرفت.
علی محمد، به علت ایمان سرشار و علاقه فراوانی که به قرآن و مراسم مذهبی داشت، همیشه در جلسات مذهبی و قراءت قرآن شرکت می کرد و بدین وسیله به ایمان و آگاهی خود می افزود و روحیه مذهبی خود را سیراب می نمود. او به ائمه معصومین (ع) علاقه ای خاص و نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) ارادتی ویژه داشت، به طوری که در آخرین مرخصی خود که از جبهه آمده بود، از مادرش خواست که با هم به مسجد جمکران بروند و بدین ترتیب به آن مکان مقدس مشرّف شده و گویا شهادت خود را طلب نمود و پس از چندی به خواست خویش رسید. (تاریخ شهادت : 11/8/1361)
سردار سرتیپ، شهید حاج جواد علی تبار
و باز هم سرداری از سرداران اسلام، به دیار شهیدان پیوست
سردار رشید اسلام، رزمنده بی ادعا، جانباز صبور و مقاوم، فرمانده اسبق تیپ سوم عاشورا، از لشکر 14 امام حسین (ع)، حاج جواد علی تبار، پس از سال ها تحمل رنج مجروحیت فیزیکی و شیمیایی، در نیمه شب 26/7/86 به لقاء الله پیوست.
به روان پاکش درود و صلوات
----------
شهید جواد علی تبار در طول سال های دفاع مقدس، با عنوان های مختلف (عنوان: بسیجی، پاسدار، فرماندهی) در جبهه های غرب و جنوب، به دفاع از سرزمین مقدس جمهوری اسلامی ایران پرداخت. پس از جنگ نیز مدتی در مرز شرقی کشور، برای دفاع از مرزهای جمهوری اسلامی و مبارزه با سوداگران مرگ، انجام وظیفه نمود. پیکر مجروح و آثار شیمیایی در بدن او، گواه حضورش در صحنه های خطیر دفاع بود که سال ها بر اثر آن، در بستر بیماری بسر برد و در چندماه اخیر به علت تشدید ضایعات نخاعی، توان حرکت را از دست داد و زمین گیر شد.
روز پنجشنبه 26/7/86 ، به خانواده خود گفت: « امشب مهمان داریم، نزدیکان را هم دعوت کنید که بیایند، خیلی سخت نگیرید و با یک صلوات تمامش کنید! دیشب قرار بود مهمانها بیایند که کاری برایشان پیش آمد و نیامدند، زنگ زدند و عذرخواهی کردند و گفتند امشب حتما می آیند!»
نزدیکان، در کنار بستر او جمع شدند، در اواخر شب گفت:« آقا می آیند!» و پس از چند لحظه، در ساعت 23 جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیار شهیدان پیوست.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
پیکر سردار سفر کرده، روز شنبه 28/7/86 با حضور انبوه مردم شهیدپرور کاشان، تشییع و در گلزار شهدا (دارالسلام) در جمع شهیدان، به خاک سپرده شد.
عروج ملکوتی این سردار بزرگ اسلام را به امام زمان (عج) ، مقام معظم رهبری ، پاسداران انقلاب اسلامی ، خانواده محترم ، پدر بزرگوار و فرزندان برومندش تسلیت و تبریک می گویم و علو درجات و رحمت واسعه الهی را برای آن شهید عزیز، مسألت دارم.
نسبت شهید علی تبار با شهیدان رضازاده = پدر بزرگوار شهید علی تبار، پسر خاله مادر گرامی شهیدان رضازاده است
یک ماه میهمانی خدا گذشت، یک ماه خودسازی و مبارزه با نفس سپری شد، خوشا آنان که از آن ضیافت و این مبارزه، سربلند و پیروز برآمدند
و اینک مؤمنان به شکرانه این سربلندی و پیروزی، عید می گیرند و به یکدیگر شادباش می گویند.
عید سعید فطر بر مسلمانان جهان مبارک باد
به روان پاک شهیدان گلگون کفن درود و صلوات